مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

دختری همتای خورشید

حرف های بزرگ

1392/11/7 11:48
نویسنده : مامان نسیبه
337 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

فقط اومدم چند تا از حرف هات رو بنویسم و برم

خونه مامان جی بودیم من داشتم برات شعر حاجی فیروز رو میخوندم گفتم همشهری من سلام علیکم

مامان جی گفت ارباب خودم سامبولی بلیکم

تو ماااااااااااماااااااااااااااااااااااان  مامان جی بلد نیستکلافه

 

خونه مادر بودیم برگشتی بهش گفتی مامان جون

بعد خودت میگی : منو ببین به مادر میگم مامان جونوقت تمام

 

امروز صبح داشتیم صبحونه میخوردیم وقتی من شیرم تموم شد برگشتی میگی همه شو خوردی خوب حالا برو مدرسه

ولی خودت اصلا یه ذره هم نخوردی فکر کنم نمیخوای بری مدرسه

 

داشتی شیطنت میکردی من فقط نگات کردم میگی تو تلویزیونت رو ببین به من چی کار داری

گفتی زنگ بزن با بابا حرف بزنم همین که من زنگ زدم و بابا جواب داد گوشی اسباب بازی خودت رو برداشتی میگی قطع کنم با گوشی خودم زنگ میزنم  

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)