اخه چقدر تب میکنی
دختر نازم چند روزه که همه اش مریضی دیگه طاقتم تموم شده دو روز خوبی دوباره تب میکنی نمیدونم چی شدی الان دقیقا سه هفته است که مریضی و هر چی دکتر و دوا هم کردم فایده نداشته دیگه نمیدونم باید چی کار کنم حسابی سرما خورده بودی ولی الان سرما خوردگیت تقریبا خوب شده ولی تبت هنوز هم بالاست
این دو هفته خونه مامان جون بودیم با مریضی شما خیلی سخت بود به خصوص که مامان جون هم هنوز پاش جوش نخورده بود
عروسی عارفه هم رفتیم خیلی خوش گذشت
یه اتفاق خیلی مهم دیگه هم افتاد بالاخره شما کاملا راه افتادی خونه مامان جون تونسی راه بیافتی و با مهسا همه خونه رو زیر سرتون میذاشتید
راستی مامانی یکی دیگه از دندونات هم در اومده یکی از دندونای اسیابی در اومده حالا دیگه هفت دندونه شدی یه دندون از بالا ول انداختی و دندون بعدی رو در اوردی نمیدونم دلیل این همه تبت همین دندوناس یا چیز دیگه اییه
مامانی تو رو خدا زودتر خوب شده دیگه دلم ریش شده من مهرسا کوچولو شیطون خودم رو میخوام
خیلی مواظب خودت باش
خدایا تو مواظب کوچولوی من باش من مهرسام رو به تو میسپارم