دو سال
بازم 16 شهریور رسید یه روز که پر از خاطرات قشنگه خاطره یه پر کشیدن قشنگ پر کشیدن تو از پیش فرشته ها به اغوش من
یادش بخیر دو سال پیش همین روز بود که تو به دنیا اومدی باورم نمیشه که اینقدر زود دو سال گذشت دو سال شیرین و تو الان حسابی خانم شدی خانم تر از اونی که بتونم فکرش رو بکنم هر بار که نگات میکنم و قد کشیدنت رو میبینم دلم غش میره و نمیدونم با چه زبونی از خدا تشکر کنم
خیلی خیلی خانمی یه وقتا که میبینی کار دارم بی سر و صدا برا خودت شاید 1 ساعت هم بازی کنی اصلا کاری به کار کسی نداری البته بماند که بعد از بازی خونه کن فیکونه ولی خوب همین که برا خودت بازی میکنی خیلی خوبه وقتی ببینی کسی خوابه جیکت در نمیاد اروم و بی سر و صدا یه گوشه بازی میکنی و اروم اروم با خودت حرف میزنی حتی اگه بخوای با کس دیگه ای حرف بزنی اروم میگی
وای از زبون ریختن هات همه چیز رو تعریف میکنی مثلا اگه قرار باشه بریم پارک میگی بریم پارچ شرشره بازی کنیم تاب بازی کنیم زنگ بزن مریم بیاد بریم با ارمغان(ارغوان دوستت) بازی کنیم و کلی حرف دیگه
صبح که از خواب بیدار میشی میگی زنگ بزن بابا بیاد دیگه کاملا جمله ها رو میگی
عزیزم خیلی خیلی دوستت دارم
تولدت مبارک
16 شهریور 92