دندون چهارم
سلام مامانم
حسابی داری بزرگ میشی امشب دیدم دندون چهارمت هم نیش زده مبارکت باشه عزیزم
اینم دو تا شعر برا دندونات
سلام سلام صد تا سلام من اومدم با دندونام
می خوام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم
یواش یواش و بی صدا شدم جزء کباب خورا
چندوقتی بود که لثه هام میخارید اشکای من مثل بارون میبارید
حوصله همه سراومد دیگه مامان میگفت که درنمیاد دیگه
یهو یه شب با گریه که خوابیدم صبح پاشدم یه چیز خوبی دیدم
مروارید سفید و زیبایی بود میخندیدم تو دهنم پیدا بود
الان دیگه کاملا می ایستی خیلی سریع و بدون هیچ درنگی از جات بلند میشی و می ایستی خیلی هم سعی میکنی راه بری ولی هنوز میترسی قربون پاهات برم مواظب خودت باش
همیشه میری سراغ عینک بابایی و وقتی میخوای از چشماش برش داری هی میگی نه نه نه نه و برش میداری
راستی کلاغ پر هم یاد گرفتی قربونت بشم که هر چی میگم فوری یاد میگیری